ضرب المثل های با حرف(خ)
ایوب نژاداحمدی | پنجشنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۲، ۰۵:۳۱ ب.ظ
- «خار را در چشم دیگران میبینه و تیر را در چشم خودش نمیبینه.»
- «خاشاک به گاله ارزونه، شنبه به جهود.»
- «خاک خور و نان بخیلان مخور.» ((خار نهای زخم ذلیلان مخور...)) نظامی
- «خاک کوچه برای باد سودا خوبه.»
- «خال مهرویان سیاه و دانه فلفل سیاه// هر دو جانسوزند اما این کجا و آن کجا؟»
- «خالهام زائیده، خالهزام هو کشیده.»
- «خاله را میخواهند برای درز و دوز و گرنه چه خاله چه یوز.»
- «خاله سوسکه به بچهاش میگه: قربون دست و پای بلوریت.»
- «خانهای را که دو کدبانوست، خاک تا زانوست.»
- «خانه اگر پر از دشمن باشه بهتره تا خالی باشه.»
- «خانه خرس و بادیه مس؟»
- «خانه داماد عروسیست، خانه عروس هیچ خبری نیست.»
- «خانه قاضی گردو بسیاره اما شماره داره.»
- «خانه کلیمی نرفتم وقتی هم رفتم شنبه رفتم.»
- «خانه نشینی بیبی از بیچادریست.»
- «خانه همسایه آش میپزند بمن چه؟»
- «خدا به آدم گدا، نه عزا بده نه عروسی.»
- «خدا برف را به اندازه بام میده.»
- «خدا جامه میدهد کو اندام؟ نان میدهد کو دندان؟»
- «خدا خر را شناخت، شاخش نداد.»
- «خدا داده بما مالی، یک خر مانده سه تا نالی (نعلی).»
- «خدا دیرگیره، اما سختگیره.»
- «خدا را بنده نیست.»
- «خدا روزیرسان است، اما اِهنی هم میخواد.»
- «خدا سرما را بقدر بالاپوش میده.»
- «خدا شاهدیواری خراب کنه که این چالهها پر بشه.»
- «خدا گر ببندد زحکمت دری// بهرحمت گشاید در دیگری.»
- «خدا میان دانه گندم خط گذاشته.»
- «خدا میخواهد بار را به منزل برساند من نه، یک خر دیگه.»
- «خدا نجار نیست اما در و تخته رو خوب بهم میندازه.»
- «خدا وقتی بخواد بده، نمیپرسه تو کی هستی؟»
- «خدا وقتیها میده، ور ور جماران هم،ها میده.»
- «خدا همه چیز را به یک بنده نمیده.»
- «خدا همونقدر که بنده بد داره، بنده خوب هم داره.»
- «خدایا آنکه را عقل دادی چه ندادی و آنکه را عقل ندادی چه دادی؟» ~ خواجه عبدالله انصاری
- «خدا یه عقل زیاد بتو بده یه پول زیاد بمن.»
- «خر، آخور خود را گم نمیکنه.»
- «خراب بشه باغی که کلیدش چوب مو باشه.»
- «خر است و یک کیله جو.»
- «خر از لگد خر ناراحت نمیشه.»
- «خربزه شیرین مال شغاله.»
- «خربزه که خوردی باید پای لرزش هم بشینی.»
- «خربزه میخواهی یا هندوانه: هر دو وانه.»
- «خر بیارو باقلا بار کن.»
- «خر، پایش یک بار به چاله میره.»
- «خرج که از کیسه مهمان بود// حاتم طایی شدن آسان بود.»
- «خر چه داند قیمت نقل و نبات؟»
- «خر خالی یرقه میره.»
- «خر، خسته؛ صاحب خر، ناراضی.»
- «خر خفته جو نمیخوره.»
- «خر را با آخور میخوره، مرده را با گور.»
- «خر را جایی میبندند که صاحب خر راضی باشه.»
- «خر را که به عروسی میبرند، برای خوشی نیست برای آبکشی است.»
- «خر را گم کرده پی نعلش میگرده.»
- «خر، رو به طویله تند میره.»
- «خر سواری را حساب نمیکنه.»
- «خرس، تخم میکنه یا بچه؟ از این دم بریده هر چی بگی برمیاد.»
- «خرس در کوه، بو علی سیناست.»
- «خرس شکار نکرده رو پوستشو نفروش.»
- «خر، سی شاهی، پالون دوزار.»
- «خر کریم را نعل کردن.»
- «خر که جو دید، کاه نمیخوره.»
- «خر، که علف دید گردن دراز میکنه.»
- «خر گچکش روز جمعه از کوه سنگ میاره.»
- «خر لخت را پالانشو بر نمیدارند.»
- «خر ما از کرگی دم نداشت.»
- «خر نر را از تخمش میشناسند.»
- «خر ناخنکی صاحب سلیقه میشود.»
- «خروار نمکه، مثقال هم نمکه.»
- «خر وامانده معطل چشه.»
- «خر، همان خره پالانش عوض شده.»
- «خرسواری بلد نیست، سواره اسب میشه»
- «خریت ارث نیست بهره خدادادهس.»
- «خری که از خری وابمونه باید یال و دمشو برید.»
- «خوشبخت آنکه خورد و کِشت، بدبخت آنکه مرد و هِشت.»
- «خواب پاسبان، چراغ دزده.»
- «خواست زیر ابروشو برداره، چشماشو کور کرد.»
- «خواهر شوهر، عقرب زیر فرشه.»
- «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو.»
- «خوبی لر به آنست که هر چه شب گوید روز نه آنست.»
- «خودتو خسته ببین، رفیقتو مرده.»
- «خودشو نمیتونه نگهداره چطور منو نگه میداره؟»
- «خودم کردم که لعنت بر خودم باد.»
- «خوردن خوبی داره، پس دادن بدی.»
- «خوشا به حال کسانی که مردند و آواز ترا نشنیدند.»
- «خوشا چاهی که آب از خود بر آرد.»
- «خوش بود گر محک تجربه آید به میان// تا سیهروی شود هرکه در او غش باشد»
- «خوش زبان باش در امان باش.»
- «خولی بکفم به که کلنگی بهوا.»
- «یک ده آباد به از صد شهر خراب.»
- «خونسار است و یک خرس.»
- عاقبت / بالاخره «خیاط هم در کوزه افتاد.»
- «خیر در خانه صاحبش را میشناسد.»
- «خیک بزرگ، روغنش خوب نمیشه.»
- «خیلی خوش چسه جلوی باد هم میشینه.»
- «خیلی خوش چسه، رو به باد هم میچسه!»
- ۹۲/۱۱/۱۰